عاشق آدین شیرین دی
فرهاد دوستو شیرین دی
دوست دان دوستا گلن پای
بئچه بالدان شیرین دی
ای عاشق اسمت شیرین است
دوست فرهاد شیرین است
هدیه ای که از دوست می رسد
از عسل تازه شیرین است
.
.
.
اویالانچی ایللر گونه دیمزمیش
گول وئردیم،وئردیییم گوله دیمزمیش
گوزوم ده چاغلایان سئله دیمزمیش
حئیف او سئوگییه ، او محبته
در حد ارزش یک روز نبود،
عمری که با تو هدر دادم ،
سالهایی که به پایت ریختم.
عشق تو،
ارزش گلی را که هدیه کردم ،
واشکهایی را که برایت ریختم ،
- نداشت
حیف از آن عشق و محبت
.
.
.